از نیل تا فرات
"آن پترسون" سفیر آمریکا در قاهره در اظهاراتی در گفتوگو با یک رسانه اسرائیلی اظهارات عجیبی در مورد جایگاه مصر در طرح از نیل تا فرات سرزمین موعود صهیونیستها مطرح کرده است. وی در این گفتوگو ادعا کرد که بازگشت یهودیان از تمامی نقاط جهان به سرزمین موعود از نیل تا فرات نزدیک است و در سال 2013 انجام خواهد شد. پترسون با افتخار گفت که نقش محوری و مهمی در روند تحقق پیشبینیها برای «ملت برگزیده خدا»! ایفا کرده است. مصریها نیز هرگز مانع از بازگشت یهودیان به این کشور نمیشوند، بلکه به آنها متوسل میشوند تا به مصر بازگردند و آنها را از فقر و گرسنگی نجات دهند، چرا که مصر به زودی و احتمالاً در سال جاری میلادی اعلام ورشکستگی خواهد کرد. وی در این گفتوگو با اشاره به احتمال جنگ آینده گفت که اسرائیل تحریکها و تجاوزها و تهدیدات زیادی را متحمل شده و صبر طولانی نخواهد شد و سال 2013 میلادی که چهلمین سالروز شکست اکتبر 1973 میلادی است، فرا رسیده است. وی تأکید کرد در شرایطی که اسرائیل مجبور به مقابله نظامی شود، در آن تردید نخواهد کرد و این جنگ همان جنگ آرماگدون خواهد بود که آمریکا و انگلیس و ناتو و تمامی «کشورهای حامی صلح»! برای دادن حقوق صاحبان حق به آنها وارد عمل خواهند شد، یهودیان دیگر اجازه تکرار هولوکاست را بر ضد خود در منطقه نخواهند داد. وی با توهین به قومیت عربی و امت اسلامی گفت از آنجا که اعراب و مسلمانان طبیعت خشنی دارند و مایل به وحشیگری و تروریسم هستند، به علت اینکه یهودیان از آنها پیشرفتهتر و ثروتمندتر هستد، به آنها حمله خواهند کرد، به همین علت این درگیری برای بقا خواهد بود و بقا نیز طبعا برای گروه قویتر رقم خواهد خورد. پترسون با اشاره به تجربه خود در مصر گفت که خوشحال است که به این کشور آمده و طرحی که خواهر بزرگتر وی مارگارت اسکوبی سفیر سابق آمریکا در مصر آغاز کرده بود را دنبال میکند، تا زمانی که هدف یکی باشد و اخلاص در کار باشد، اسامی اهمیت زیادی ندارد. وی گفت که در کنار دیوار ندبه قسم خورده که حق یهود را به آنها بازگرداند و انتقام آواره کردن آنها در کشورهای جهان را بگیرد و نزدیکان و خانوادههای آنها به زودی به مصر و کشورهای عربی باز خواهند گشت تا خانوادههایشان را تکمیل کنند و خانوادهها یکدیگر را ببینند و بعد از صدها سال بار دیگر جمع آنها جمع شود. وی با ادعای مالکیت بخشهایی از مصر برای یهودیان گفت که اسنادی در اختیار دارد که مالکیت یهودی بر پروژههای مصر را نشان میدهد که آنها ایجاد کردند، اما جمال عبدالناصر با وحشیگری تمام آنها را از مصر اخراج کرده و اموالشان را مصادره کرد. وی افزود: اسناد ثابت می کند که داراییهای یهودیان در مصر باعث میشود آنها به این کشور بازگردند و ثابت میکند که آنها مالک اصلی مصر هستند و موضوع آن چیزی نیست که فرعونها آن را تحریف کردند، چرا که این یهودیان بودند که اهرامها را بنا کردند اما مصریها و عربها بر سرقت عادت دارند، همانطور که کانال سوئز را سرقت کردند و انقلاب 1952 را برای سرقت اموال یهود بنا نهادند. سفیر آمریکا در ادامه اظهارات کاملا صهیونیستی خود مدعی شد که خسارتهایی که مصریها باید بپردازند، بیش از توان آنهاست و باعث ورشکستگی آنها خواهد شد و آنها در پرداخت قرضهای بانک جهانی و بانک مرکزی ناتوان خواهند ماند، مصریها الان هم هیچ چیز در مصر ندارند و باید یا بندگی اربابان یهود خود را که ملت برگزیده خدا هستند، بپذیرند یا اینکه از این کشور خارج شده و به دنبال کشور جایگزینی برای خود باشند. پترسون گفت که شورای امنیت نیز از حق یهودیان در بازگشت به سرزمین موعود از نیل تا فرات در مقابل بازگشت آوارگان فلسطینی به غزه و سینا و کرانه باختری و اردن حمایت میکند و این تصمیمی اجباری خواهد بود و در صورت رد آن از سوی مصریها و عربها، با آنها اعلام جنگ خواهد شد.
|
افطاري به ميزباني سفير اسرائيل در آمريكا
اتحادي شوم براي كشتار مسلمانان
|
مرورى بر مقدّمهي
»قرآن، كتاب مقدّس اسلام«[1]
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
اللّهم انّا نَشكو اليكَ فَقْدَ نبيّنا صَلواتُكَ عَلَيْه و آلِه وَ غيبةَ وَليّنا پيشگفتار: در ضمن پژوهشهاى دينى - قرآنى، با معرّفى مسافري از آلمان، مقدّمه قرآنِ ترجمه شده به زبان آلمانى ـ كه در آن ديار مورد استفاده مسلمانان و پژوهشگران علوم و مبانى اسلامى است ـ مطالعه و بررسى شد. با توجّه به مفاهيم منفى مندرج در آن، مقدّمه مذكور به فارسى برگردانده شد، تا در دسترس مدافعان مرزهاى انديشه اسلامى قرار گيرد. برخى از امورى كه ما را بر آن داشت تا به ترجمه و نشر اين مقدمه اقدام كنيم عبارت است از: الف: نخستين مترجمان قرآنِ مجيد از زبان قرآنى به زبانهاى اروپايى... رهبران مذهبى يهود و مسيحيّت (خاخامها و كشيشها) مىباشند، كه با اسلام و پيامآور آن خصومتى ديرينه دارند. و چه شگفتآور است كه درك و فهم آنان از قرآن بهعنوان معنا و مفهوم كتاب خدا تلقّى مىشود. ب: در جهان امروز يكى از حربههاى كارسازى كه مخالفان اسلام و قرآن به آن مجهّز شده و عليه اسلام تبليغ مىكنند و مسلمانان را مورد تهمت و هجوم قرار مىدهند، ترجمههاى موجود از قرآن مجيد به زبانهاى ديگر است. ترجمههايى كه هيچيك از آنها مورد تأييد نمىباشند. و تمسّك به ترجمههاى نادرست براى شكستن قداست قرآن و بىاعتبار كردن اساس اسلام است. ج: ترجمههاى بيرون از مرزهاى اسلام و [گرفته نشده از مبيّن قرآن: پيامبر و عترت پاك او عليهمالسلام] بيشتر براى ضربه زدن به مبانى اسلام و رهبران آسمانى آن صورت گرفته است. د: در ترجمهها و تفسيرها و توضيحات كارشناسان بيگانه از دين، نوك پيكان حمله متوجّه شخصيّت الهى حضرت نبىّ اكرم و عترت پاك او عليهمالسلام است و از سوى ديگر بها دادن به اهل كتاب (يهود و نصارى) و منافقان حقستيز مىباشد. ه: در ترجمهها معمولاً مفاهيم نادرست اخلاقى، اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى، سياسى و خرافى بهجاى مفاهيم اسلامى ـ قرآنى القاء شده است. و: ايجاد شكّ و ترديد در زمينههاى اعتقادى، عملى و تاريخى در ترجمههاى قرآنى موج مىزند؛ و خوانندهي آنها پس از تفكّر و انديشه راه به جايى نخواهد برد مگر به انكار رسالت حضرت ختمى مرتبت محمّد مصطفى صلى الله عليه وآله، و الهى ندانستن كتاب آسمانى او، قرآن. ز: مأخذ قرار گرفتن ترجمهها و تفسيرهاى ياد شده در گفتار و نوشتار مسلمانان ناآگاه ديروز و امروز، چه در داخل كشورهاى اسلامى و چه در بيرون مرزهاى آنان.
در پايان بر اين باوريم كه شما با مطالعه اين «مقدّمه قرآنى»!! ـ از باب مشت نمونه خروار به نكات منفى بسيارى كه در لابهلاى جملات مستور است پى خواهيد برد. ما نيز نكاتى را كه با بضاعت مزجات خود يافتهايم ، فهرستوار در بخش جداگانهاى كه در آخر اين مقاله آمده است، تقديم مىداريم. اميد است آگاهى شما از خبرى كه در پيش روى داريد گامى باشد در جهت توجّه به شيوههاى دشمنان اسلام در تهاجم به اسلام و مسلمانان، و تدبير خردمندانه براى دفاع از آنها. اللّهم عجّل لوليّك الفرجَ و اَهْلِك به اعدائك
|
متن خبر1: چند موتور سوار... كه همه آنها به طور منظم دختراني با مانتوهاي بسيار تنگ و روسريهاي يكدست سفيد در عقب خود نشانده بودند در تاريخ 28/6/82 در خيابانهاي اطراف حرم ديده شدند، نوع پوشش و حركات آنها به قدري جلف بود كه نظر عابرين و زوار حرم حضرت معصومه (س) را به سوي خود جلب مي كرد. با توجه به اينكه موتور سواران مذكور هيچ گونه واكنشي به تذكرات موتور سواران كنار خود نداشتند احتمال هماهنگي هاي از پيش تعيين شده براي ترويج فرهنگ بي عفتي در قم را بيشتر مي كند.
متن خبر 2: وضعيت ناهنجار فرهنگي در قم مخصوصا در خيابان صفائيه، (هنگام غروب) همچنان رو به گسترش است از قول يكي از ناصحين قم شنيده شده است كه يك جريان منسجم هدفمند براي رواج بي عفتي، بدحجابي و بي بند و باري در قم مدتهاست كه آغاز شده است كه يك نمونه از آن هزينه و اجير كردن دختران هرزه براي خودنمايي و خودآرايي در خيابان ها و روبروي حرم و مقابل مدارس علميه شهر مقدس قم مي باشد. يكي از طلاب كه مرتبط با جامعه ناصحين نيز مي باشد گفت: برخي از بازداشت شدگان بي عفتي در قم اعتراف كرده اند كه هر هفته با اتوبوس به قم آورده مي شويم تا با آرايش غليظ و پوشيدن مانتوهاي تنگ و بدن نما با رنگهاي روشن همراه با چادر مشكي!!! هم وجهه زنان چادري در قم لكه دار شود و هم ترويج بي عفتي در قم شود.
* ده سال پیش چنین طرحهای شیطانی از سوی اسلام ستیزان و مخالفان عفّت عمومی در دست اجرا بود. امروز کار به کجا کشیده و چه طرحهای نویی در دست اجراست؟ چه باید کرد؟ راه مقابله با این ترفندها چیست؟ آیا راهی جز نظارت عمومی و احیای امر به معروف و نهی از منکر میباشد؟
|
تحت تأثیر فرهنگها و تبلیغات ضدّ دینی نتیجه
|
بسم الله الرّحمن الرّحيم
پيرزن و مشك آب
پيشگفتار: «قالَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله: إنّي تاركٌ فيكُمُ الثَّقلينِ: كتابَ اللهِ و عِترتي أهلَ بَيتي، و إنّهُما لَن يَفتَرِقا حتّی يَرِدا عَليَّ الحوضَ، ما إن تمسَّكتُم بِهِما لَن تَضلُّوا _ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: من دو چیز گرانسنگ را در میان شما باقی میگذارم: كتاب خدا و خاندانم اهل بیتم را؛ و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در كنار حوض (در قیامت) بر من وارد شوند؛ تا زمانی كه به آن دو چنگ زدهاید، هرگز گمراه نخواهید شد[1]». برای رهایی از گمراهیها، راهی جز اطاعت از پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله نیست. پیامبری كه اطاعت از او، اطاعت از خداوند تبارك و تعالی است.[2] پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بارها مفهوم حدیث ثقلین را با عبارتهای گوناگون، و در اجتماعات مختلف بیان فرمودهاند: در عرفات، در غدیر خم،... و در روزی كه خواستار قلم و دوات شدند تا از خود نوشتهای بجای بگذارند. بنا بر هدایت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، و ابلاغ آشكار و عمومی آن بزرگوار، تمسّك به قرآن و عترت، تنها راه رستگاری است. همان قرآن و عترتی كه لحظهای از هم جدا نمیگردند؛ پس تمسّك به عترت پاك پیامبر علیهم السلام، همان تمسّك به قرآن است. زیرا گفتار و رفتار آن بزرگواران، تفسیر كتاب خدا بوده، و بنا به فرمودهی حضرت باری تعالی[3] : اطاعت از آنان، اطاعت از خدا و رسولالله صلی الله علیه و آله است. گفتار و رفتار و اخلاق خاندان رسالت علیهم السلام بر اساس كتاب خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد، و هیچ دوگانگی میان آنها وجود ندارد. بنابراین، آثاری كه نقشآفرینان آنها پیشوایان معصوم علیهم السلام میباشند، بخشی از سنّت به شمار آمده، و همهی فرازهای آن آثار، از اهمّیت خاصّی برخوردارند. زیرا هرگونه عمل و یا عكسالعملی از سوی معصومان علیهم السلام به منزلهی بخشی از سنّت، و یا تفسیری از كتاب خداست. بیتوجّهی و بیدقّتی در بیان قصّهها و آثار مربوط به پیشوایان معصوم علیهم السلام، و كم و زیاد كردن آنها به عنوان بازنویسی، سادهنویسی، تصویر پردازی، و یا گزینش بخشی كه مورد اتّفاق همهی فرق باشد، نوعی تحریف كلام خدا و سنّت پیامبر اوست. توضیح و تفسیرهای ناشیانه، و به دور از شأن و منزلت پیشوایان معصوم علیهم السلام _ با نادیده گرفتن دانش گسترده و فراگیر، و مأموریت ویژهی الهی، و عصمت و پاكدامنی آن بزرگواران _ در مقدّمه و یا در پایان قصّهها و آثار، انحرافات بسیاری را در عقیده و رفتار و اخلاق جامعهی اسلامی ایجاد كرده است. به عنوان نمونه اگر در قصّهی جانسوز غصب خلافت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام[4] بر اين اعتقاد باشيم كه آن حضرت پس از غصب خلافتش با غاصبان حق خود بیعت كرده و مشاور آنان در امور جاری حكومتشان بوده است، ناگزیر برای توجیه اين عملكرد حضرتش، باید چنین تحلیلی داشته باشیم كه: نوپایی اسلام، لزوم حفظ وحدت مسلمانان و وضعیت یهودیان مدینه، و احتمال خطر حملههای خارجی سبب شد تا حضرت علی علیه السلام برای حفظ اسلام! (اسلام منهای قرآن و عترت) و مسلمانان، با غاصبان كنار آمده و راهنمای آنان باشد ـ و چنین تحلیل نادرست و نابجایی دستاویز خوبی برای سازشكاران دنیاپرست، و حاشیهنشینان دربار در طول تاریخ خواهد بود ـ . امّا اگر در ماجراي مذكور، بر این حقيقت باشیم كه: «حضرت علی علیه السلام به درخواست دخت گرامی پیامبر خدا صلوات الله عليهما، و همراه ایشان پس از غصب خلافت و فدك، براي يافتن تنها چهل مرد، شبها به در خانههای مهاجر و انصار میرفتند و از آنها برای احقاق حقّ خود بیعت به مرگ میگرفتند؛ ولی مهاجر و انصار بیعتشكنی میكردند»، در اين صورت، تاریخ را چنين تحلیل خواهیم كرد كه: حضرت مولای متّقیان حیدر كرّار علیه السلام با نداشتن یار و یاور حقّش غصب شد؛ و اگر از میان مهاجر و انصار فقط چهل تن او را یاری میكردند، غاصبان را از اریكهی قدرت به زیر میكشید، و زمین خشكیده را از خونشان سیراب میكرد. زیرا نه ترسی از دشمنان داخلی بود، و نه وحشتی از دشمنان خارجی، و نه ملاحظهی نوپایی اسلام؛ كه اگر چنین ملاحظهای سزاوار بود، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از جنگ بدر و احد خودداری میكردند. و نيز اگر در ماجراي غصب خلافت بگوییم كه: پیامبر اسلام امر حضرت حق را به وصی برگزیدهی الهی خود چنین ابلاغ فرموده بود: «یا علی! تو همانند كعبهای، و مردم باید (برای سپردن امر حكومت و ولایتشان) به سوی تو بیایند، نه تو (برای عهده دار شدن امر حكومتشان) به سوی مردم (رفته و از آنان درخواست كمك و یاری كنی)»؛ آنگاه تاریخ را اینگونه تحلیل خواهیم كرد كه: چون فرهنگ جاهلی[5] عرب به كلّی رنگ نباخته بود، مسلمانان پس از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، همه از اسلام رویگردان شده، و به شعارهای جاهلی پرداختند و فرمایش خداوند سبحان در قرآن، تحقّق خارجی یافت؛ آنجا كه فرموده است: «آیا اگر (پیامبرتان) بمیرد یا كشته شود، شما به گذشتههایتان _ شرك و بتپرستی _ باز میگردید»[6] و پس از گذشت بیست و پنج سال از حكومت غاصبان، و بعد از مرگ عثمان، به علّت حیف و میل اموال عمومی، و نابرابریهای اقتصادی و سیاسی، برای اجرای عدالت به در خانهی حضرت علی علیه السلام هجوم آوردند، و امام علیه السلام بنا به فرمودهی پیامبر صلی الله علیه و آله، زمام امورشان را بدست گرفت.
[1]_ "احتجاج طبرسي"، ج 2، ص 487، ح 328. [2]_ "قرآن مجيد"، سورهی نساء، آیهی 80: «و مَن يُطِعِ الرَّسول فَقد أطاعَ اللهَ _ و هر كه رسول خدا را اطاعت كند، همانا خدا را اطاعت كرده است». [3]_ "قرآن مجيد"، سورهی نساء، آیهی 59: «... اطيعوا الله و اطيعوا الرّسول و اولي الامر منكم _ خدا را اطاعت كنید و از پیامبر و صاحبان امرتان پیروی نمایید.» فرازی از زیارت جامعهی كبیره: «مَن أطاعَكم فَقد أطاعَ الله _ هر كه شما را اطاعت كند، همانا خداوند را اطاعت كرده است». [4]_ امیرالمؤمنین علی علیه السلام تنها كسی بود كه علم و فهم و پاكدامنی رسولالله صلی الله علیه و آله را دارا بود، و خلافت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز حقّ الهی و مسلّم آن حضرت بود كه توسّط منافقان و مشركان غصب شد، و غاصبان، عنوان «خليفة الرسول» را كه به اختصار «خلیفه» گفته میشد به خود نسبت دادند. و چه نسبت ناروا و چه دروغ بزرگی!! [5]_ فرهنگ شرك و بتپرستی. |
كشتار در ميانمار:
|
به حساب عاليجناب پاپ گناه كنيد
در حدود سال 1450 میلادی ،«تامس گسکوین» رییس دانشگاه «آکسفورد» شکایت می کرد که:
-------------------------------------
|
به نام خدا
نقد و نظری برادبیّات کودک و نوجوان گذری بر تاریخ
ادبیّات کودک و نوجوان نیز همچون هر اندیشهای، دانشی، ابداع و اختراعی، پیشینهای دارد و تاریخچهای و اگر آن را موجودی زنده و پویا تصّور کنیم سرگذشتی دارد و شرح حالی؛ با فراز و نشیبهای بسیار. هر قوم و ملّتی به فراخور فرهنگ و باورهای اعتقادی، جغرافیای محلّ سکونت، شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خود، ادبیّاتی دارد ویژهی کودکان و نوجوانان که در تمام دوران، میان مردم آن سرزمین جاری و ساری بوده است. صاحب نظران برای این نوع خاص از ادبیّات، تعاریفی ارائه کرده (بهمن رازانی،11:2535) و آن را به دو دستهی کلّی: شفاهی و کتبی تقسیم نمودهاند. (همان،ص 22) آنگاه کوشیدهاند تا برای هریک از این دو گونه تاریخچههايی بیان کنند. اکثر ایشان معتقدند که ادبیّات شفاهی کودکان عمری به درازای زندگی بشر دارد و از آن هنگام که مادر و فرزندی بوده است ، ادبیّات شفاهی نیز وجود داشته است. «مادر برای آرام کردن کودکش از کلام و آهنگ استفاده کرده است و مجموعههای دلنشین لالاییهای ملل، بدین نحو پدید آمدند.» (لیلی ایمن، توران خمارلو، مهدخت دولت آبادی،5:2535) قصّهها و داستانهای مربوط به قهرمانان صبغهای افسانهای به خود گرفت و کم کم جای خود را در زبان پدران و مادران و گوش کودکان باز کرد. عناصر تخیّلی و موجودات پنهان از چشم بشر نیز به تناسب قوّت و ضعفش در باورهای مردم هر سرزمین، بخشی از ادبیّات شفاهی کودکان را به خود اختصاص داد و سخن گفتن از زبان حیوانات نیز به آن افزوده گشت. از آنجا که ملّتها در مسایل گوناگون از یکدیگر تأثیرپذیرند، در این زمینه نیز به روشها و دلایل مختلف، خواسته یا ناخواسته، دری به روی یکدیگر گشودند؛ گاه در اثر لشکرکشیها، قوم غالب، نفوذ فرهنگی در قوم مغلوب را به عنوان یکی از مؤثّرترین ابزار برای مهار کردن مردم آن سرزمین بهکار گرفت و گاهی نیز مراودات تجاری و مناسبات سیاسی، زمینهساز این تأثیرات گردید. «قصّه ها، متل ها و داستانهای ملل، سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر رسیده و گاه از طریق داستانگویان دورهگرد و یا ساربانان از شرق به غرب و از مكاني به مكان دیگر رفته و چنان در هم آمیخته شده و در هر بازگو شدن، چیزی به آن افزوده و یا کم شده که بازشناختن یکی از دیگری کاری مشکل است.» (بنفشه حجازی،24:1374و23) رفته رفته عدّهای بر آن شدند تا از ادبیّات شفاهی کودکان، صورتی مکتوب بسازند. در این باب که اوّلین بار چه کسی دست به این کار زد، در کجا و چگونه و چه آثاری را جمع آوری کرد، نظرات گوناگون وجود دارد که عمدتاً خاستگاه ادبیّات مکتوب کودکان را در مغرب زمین میدانند؛ «چنان که شاید بتوان گفت نخستین کتاب مخصوص کودکان زیر عنوان "یادگاری برای کودکان" بین سالهای 1671 و 1672 به وسیلهی یک کشیش مسیحی بهنام "جیمز جانی وی" نوشته شد که بیشتر رنگ مذهبی داشت و میخواست افکار و عقاید دینی را به عنوان بهترین وسیلهی جلوگیری از ترس، به کودکان تلقین کند.» (بنفشه حجازی،26:1374) همچنین گفته شده که اشخاصی به نامهای "یوهان آموس کامینوس"، "شارل پرو" در فرانسه و در آلمان برادران گریم در زمینهی ادبیّات کودکان و نوجوانان نخستین گامها را برداشتند که این اقدامات، تحت تأثیر رنسانس انجام گرفت. در دورهی رنسانس و تحوّلات علمی اروپا که علوم و دانشها دسته بندیهای جدیدی پیدا کردند، در عرصهی روانشناسی نیز به کودک و شخصیّت او توجّه گردید؛ گرچه بسیار پیش از رنسانس در شریعت مقدّس اسلام و در کلام پیشوایان دین، توجّه به کودک، نیازها، شخصیّت و حقوقش بهطور کامل و دقیقاَ منطبق با فطرت و سرشت آدمی، اشاره و تأکید شده است امّا به دلایل مختلف، جوامع اسلامی از این مسأله غفلت ورزیدند و شرایط تعلیم و تربیت ـ همانگونه که بعداَ به آن اشارهای خواهد شد ـ به نفع متفکّران و دانشمندان غیرمسلمان، تغییر یافت و شکل گرفت. کشفیّات روانشناسان غربی، در ابتدا جای خود را در میان جوامع مسلمان باز نکرده بود و سرعت انتشار اطّلاعات خیلی کند بود تا اینکه ابزاری قدرتمند به نام دستگاه چاپ پس از طی کردن مراحل اوّلیّه، جای نسخهبرداریهای دستی را گرفت. با در نظر گرفتن این واقعیّت که منشأ صنعت چاپ را باید در کشور چین و بعضاَ در ایران دانست، باید گفت که "یوهانس گوتنبرگ" به تکمیل این صنعت سرعت بخشید. «انجیل گوتنبرگ که در سال 1455 یا 1456 میلادی به پایان رسید، اوّلین کتاب واقعی محصول نوع چاپ متحرّک بود. در نیمهی دوّم سدهی پانزدهم، چاپ جدید به سرعت در اروپا رواج یافت. چاپخانهها در دههي 1460 میلادی در سراسر خاک امپراطوری روم تأسیس شد و با گذشت ده سال، به ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و اروپای شرقی رسید؛ مخصوصا ونیز که به مرکز چاپ معروف شد و تعداد چاپگران این شهر تا سال 1500 میلادی قریب به صد تن بالغ شدند و حدود دو میلیون جلد کتاب در آنجا به چاپ رسید.» (مجید مکاری، 1388)
در ایران ایرانیان نیز همچون سایر ملّتها، از داشتن ادبیّات شفاهی کودکانه نه تنها بیبهره نبودهاند بلکه میتوان گفت که با توجّه به سابقهی طولانی در فرهنگ و تمدّن، منبع عظیمی از این نوع ادبیّات را در اختیار داشتهاند و از آن، برای تربیت و آموزش کودکان استفاده میکردهاند. گسترهی جغرافیایی پهناور ایران در گذشته، موجب ارتباط فرهنگی و فکری با سایر اقوام و کشورها میشد و بالطبع نمیتوان تأثیر ادبیّات عامیانهي متقابل را انکار کرد.آنچه در عصر حاضر به صورتی ناچیز، هنوز بر زبان مادربزرگها و پدربزرگها جاری است اگر بخشهای مربوط به عقاید دینی و مذهبی را جدا کنیم، مجموعهای است متأثّر از فرهنگها و باورها. صاحب نظران و کارشناسان این حوزه از ادبیّات، دربارهي روند تاریخی و سیر حرکت ادبیّات شفاهی کودکانه در ایران تا رسیدن به ادبیّات مکتوب، آرا و نظرات مختلفی دارند. بعضی از ایشان پیشینهی ادبیّات مکتوب ایران را به سدههای قبل از ظهور و ورود اسلام به این کشور و بخشی از آن را مربوط به پس از اسلام و قبل از دورهی رنسانس اروپا میدانند. (نادر ابراهیمی،1367 : 44) «جمعی از پژوهشگران ایرانی، کهنترین متن ادبی کودکان را "درخت آسوریک" متعلّق به دورهی پیش از اسلام میدانند. در ایران دورهی ساسانی، حدود 1700 سال پیش، قصّههایی گردآوری شد که پس از آمیختن با قصّههای ترکی و عربی، در قالب کتاب "هزار و یک شب" درآمد. همچنین پس از اسلام، در حدود 1300 سال پیش، رویدادهایی که آمیزهای از تاریخ و قصّه بود، گردآوری شد و در حدود هزار سال پیش، دستمایهای برای فردوسی در خلق شاهنامه شد.» (پایگاه اینترنتی: www.noorportal.net،2007) محقّقان، از کتاب "نصاب الصّبیان" ابونصر فراهی نیز به عنوان نخستین فرهنگنامهي کودکان و نوجوانان نام میبرند. وی سعی کرده است تا در قالب شعر، واژههایی را به کودکان بیاموزد. همچنین در لابهلای شعرهای کتاب، آگاهیهایی دربارهی قرآن مجيد، اصول دین، نامها و القاب پیامبر، امامان شیعه عليهمالسّلام، بیماریها و ماههای سال و... گرد آورده است. (اعظم بابایی،1391)
|
درگيري اهالي كليسا و دخالت پليس:
|
اوج تكبر يا اوج...
|